مانلي مانلي ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

مادرانه

کمی با دخترم

  همیشه لبخند از لبهایت شروع نمیشود گاهی چشمهایت گوشهایت دستانت به من میخندند من از لابه لای این آشفتگی ها خنده ات را دوست میدارم ! آری ، خنده های تو بزرگترین آرزوهای من اند . شادمانه بخند ؛ بگذار تا برآورده شوند .....! از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….   ...
25 دی 1391

چشمانت ........

  چشای نازتوکه وامیشه افتاب میزنه تازه وقتی توبگی صورتشو اب میزنه من بگم دوست دارم باچه رقم یاعددی توکه بینهایتو قشنگ تراز من بلدی مژهات شعر بلند ناتمومه بخدا عاشق کسی شدن جز توحرومه بخدا باغمت هزارتا غم تودلم فرومیره ماه اگه برق چشاتو ببینه ازرومیره   ...
13 دی 1391

بدووووووووعکس

  مانلی زیبای من که اینروزا دوست داره تو تشک بازی می می بخوره و مامانشو مجبور میکنه بیاد اون تو وبعدش لالااااااااااااااا کنه ومامان به اون گندگی بعداز خابیدن پرنسس به سخنی بیادش بیرون از سمت راست : شایان مهربون و آروم..... رایان تپلوی شیطون.... آیسان بازیگوش ناز بهارخانوم بلا اینجا داره سرمه جونو به زور از تشک بیرون میکنه مامیخایم باهم مزدوج بشیم بزودی هوراااااااااا وحالا بهارجون که  به زور میخاد مخ محمدسام مغرورو رو بزنه شلمان مامان که تازه از خواب بیدارشده ونمیدونه چی به چی ...
5 دی 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد